دستخوش کینه
ای مصحف ورق ورق! ای روح پیکرم! آیا تویی برادر من؟ نیست باورم با آنکه در جوار تو یک عمر بوده ام نشناسمت کنون که تو هستی برادرم پامال جور و دست خوش کینه ام ببین ای کشتی نجات، گذشت آب از سرم عمر منی که از کف من رفته ای و من بی تو، گمان بودن خود را نمی برم ای خشک لب، کنار فرات از غمت ببین دریاست در کنار من از دیده ترم با کعب نی کنند جدا از توأم و لیک از جان خویش بگذرم و از تو نگذرم دیشب کنار پیکر پاکت چه ها گذشت کاین خاک ها هنوز دهد بوی مادرم؟ دیدم که دست، ظلم تو را سنگ می زند بگذاشتم دو دست خود آنگاه برسرم بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
علی انسانی
مطالب مرتبط:
خیمه هلال ماه محرّم و حضرت مسلم علیه السلام
خیمه ورود کاروان حسینی به کربلا
خیمه حُرّ و طفلان حضرت زینب علیهاالسلام
خیمه حضرت عبداللهبنالحسن علیهالسلام
خیمه حضرت قاسمبنالحسن علیهالسلام
خیمه حضرت علیاصغر علیهالسلام
خیمه حضرت علیاکبر علیهالسلام